بدون انگشت مگه میشه
مفاصل انگشتان را با چوب بستنی می بندیم واز بچه ها می خواهیم کارهایی که به تا شدن انگشت نیاز دارد انجام دهند. مثل ناخن گرفتن، بستن دکمه لباس، غذا خوردن . از سوره مبارکه تین یاد گرفتیم که انسان به بهترین و کامل ترین شکل آفریده شده. خداوند برای اینکه راه درست را در […]
شعر «سبز طلایی»
بابای خوبم یک باغبان است باغش چه سرسبز! چون بوستان است از خاک خوبش روئیده انجیر زیتون و انگور یک عالمه سیر انجیر ، شیرین انجیر ، نرم است مامان به من گفت: ” این میوه گرم است .” زیتون سبز است در سفره ی ما باز از خواصش می گفت بابا […]
فقط تو
تو خیلی مهربانی خدایا از تو ممنون قسم خوردی به انجیر قسم خوردی به زیتون دو تا میوه که خیلی مقوی و لذیذند مفید و خوب و خوشرنگ پر از رازند و ریزند درون میوهای ریز خدای پاک و دانا ! انرژی فراوان چه شکلی میشود جا؟! خدای نازنینم که خوب و […]
داستان «خوردنیهای پر فایده»
روزی از روزهای گرم تابستان، خرس قهوهای و پدرش آقای قویپنجه در جنگل سبز قدم میزدند و از بین درختان میوه میگذشتند. قهوهای وقتی چشمش به میوههای خوش آب و رنگ افتاد، زبانش را دور دهانش چرخاند و گفت: پدر! میشود کمی میوه بچینیم و بخوریم؟ آقای قویپنجه گفت: بله پسرم! فکر خوبی است. اتفاقا […]
آلبالوی خوشمزه
علی و خانواده اش داشتند میرفتند مسافرت. در جاده ماشین های رنگ و وارنگی پشت سر هم از روبرو میآمد و از کنار ماشین آنها رد می شد. علی و برادرش محمد از پنجره به رنگ ماشین ها توجه میکردند و هر کدام درباره رنگشان نظری میداد. ناگهان یک ماشین بزرگ قرمز از کنارشان رد […]