داستان «سوره مبارکه حمد»

به نام خدا بابای احمد چند روزی است که برای او یک چتر رنگارنگ با مقواهای رنگی درست کرده و به دیوار اتاق زده یک چتر سوره بزرگ که هر هفته یک سوره رویش می‌نویسند و می‌روند زیر چتر آن سوره. زیر چتر سوره رفتن یعنی هر کاری می‌کنند، حواسشان هست که اگر کارشان شبیه […]

شعر «مادر گل‌ها»

به نام خدا از راه دوری باز فصل بهار آمد آمد به باغ و دشت آهسته او سر زد دیدم درخت باغ از شوق او خندید گل‌های زیبایی بر شاخه‌اش رویید آن شاخه‌های خشک شد مادر گل‌ها با عطر و بوی خوش این باغ شد زیبا این عطر و رنگی که در باغ می‌بارد از […]

داستان «بره سفید»

به نام خدا محمد پسربچه‌ای بود که در یک روستای زیبا زندگی می‌کرد. پدر محمد چوپان بود و هر روز گوسفندان را به دشت‌های اطراف می‌برد تا از علف‌های تازه روییده بخورند. محمد بعضی وقت‌ها با پدرش می‌رفت. او در راه از دیدن گل‌های رنگارنگ و پروانه‌های قشنگ لذت می‌برد. پدر به او یاد داده […]

داستان «نگاه زیبا»

به نام خدا پدر حامد به مأموریت رفته بود و حامد به همراه مادرش تا روز بازگشت پدر، به خانه مادربزرگ رفتند. خانه مادربزرگ حامد یک خانه قدیمی بود با درهای تو در تو و پنجره‌های بلند. یک حیاط بزرگ هم داشت که دور تا دورش را باغچه‌هایی پر از گل و درخت گرفته بود […]

داستان «جمعه خوب»

به نام خدا جمعه بود و جمعه‌ها همیشه برای من و خانواده‌ام روز بسیار شیرین و جالبی است. بعد از ظهر دور هم نشسته بودیم و هرکس خاطره بامزه‌ای از کارهای خوب و قشنگی که به یاد داشت، برای بقیه تعریف می‌کرد. پدر اول شروع کردند و گفتند: «ما با عمو و خانواده‌اش در یک […]

شعر «مهربان مثل باغبان»

به نام خدا می‌توانم به دوستانِ خودم نامه‌های قشنگ هدیه دهم می‌توانم به مادرِ خوبم غنچه‌ای سرخ رنگ هدیه دهم می‌توانم برای بابایم دختری/پسری خوب و درس‌خوان باشم می‌توانم برای گلدان‌ها مهربان مثلِ باغبان باشم وقتِ بازی و لحظه شادی خنده خواهرم چه شیرین است مادر از کارهای من راضی است بر لبش آفرین و […]

شعر «زیباتر از دنیا»

                                                                                                              […]

داستان «ماسک»

به نام خدا – مامان… این هفته هم تعطیل شد. به‌به… بهتر از این ‌نمی‌شود. مادر سرش را از چرخ خیاطی بالا آورد و از بالای عینکش نگاهی به صفحه تلویزیون انداخت. یک هفته‌ای می‌شد که مدارس تعطیل شده بود. اما نه برای عید و تابستان و برف‌بازی.‌ مدارس تعطیل بود به خاطر یک بیماری […]

شعر «حمد یعنی»

به نام خدا دوست دارم گل را جنگل و دریا را بوسه های مادر خنده‌ی بابا را بوی ریحان خوب است کفشدوزک زیباست آسمان با ابرش مثل خواب و رویاست حمد یعنی دنیا غرق در زیبایی است جز خدا هیچ کسی خالق اینها نیست شاعر: فائزه زرافشان

معرفی کتاب «کیسه شادی»

عنوان کتاب: کیسه‌ی شادی نویسنده و تصویرگر: کلر ژوبرت چاپ اول: 98 رده سنی: الف و ب نشر: داستان جمعه توضیحات: هدف سوره مبارکه حمد در مقطع ابتدایی، دیدن زیبایی‌ها و خوبی‌ها و جلب شدن توجه دانش‌آموزان به آنهاست. کتاب کیسه شادی، دقیقا توجه شخصیت داستان را به این سمت‌و‌سو می‌برد. دوزدوزک، شخصیت اول داستان […]