یکی از فعالیتهای خوبی که هم برای بچهها جذابیت دارد و هم سبب افزایش پویایی و نشاط کلاس میشود، طرح معماست. میتوانیم سخن خود را با یک معما شروع کنیم تا از ابتدای تدریس، بچهها را با خود همراه کرده باشیم. حتی استفاده از تنها یک معما در یک جلسه هم بسیار خوب و مفید است و هیجان کلاس را بالا میبرد.این فعالیت در تمام پایه ها قابل اجرا است. در ادامه چند معمای متناسب با مفهوم سوره مبارکه توحید به عنوان نمونه آمده است:
– گل باقالی، تاجش به سر، اذان میگه وقت سحر: خروس
– آن چیست که مادرش پر دارد، خودش پر ندارد: تخم مرغ
– شهری که دورش سبز، میانش سرخ و مردمش سیاه: هندوانه
– سفید است و برف نیست، ریشه دارد درخت نیست: دندان
– شش برادر در یک قبا: باقالی.
– پایین سنگ بالا سنگ! بالا دو لوله تنگ! بالا دو شمع روشن! بالا کمان رستم! بالا تخت سلیمان! بالا جنگل مولا: چهره انسان.
– هر صدایی در آن جا میگیرد: گوش.
– این طرفش سنگنچین، آن طرفش سنگ چین، وسطش چرخ و فلک: دهان.
– نه دست داره، نه پا داره، از همه جا خبر داره: باد.
– چهار پا دارد اما گاو نیست، تخم میگذارد اما مرغ نیست: لاکپشت.
– خط و خالش گولت نزنه، بجنبی نیشت میزنه: مار.
– آن چیست که تا تر و تازه است صدایش در نمیآید؛ همین که خشک شد صدایش در میآید: برگ.
– صندوقچهای پراز لؤلؤ و مرجان، لابهلایش طلاکاری، دانههایش مثل مروارید: انار.
– این چیه که سیاه و مو نداره، چشم داره ابرو نداره، خون خورده و جون نداره، تنش استخون نداره: زالو.
– دو برادرند که زیر یک سقف زندگی میکنند و همدیگر را نمیبینند: چشمها.
آن چیست که کوتاهش میکنند تا بلند شود: تاک انگور.
– تا کوچک است چهار پا است، بزرگ که شد دوپا است، بزرگتر که شد سه پا است: انسان.
– تنش مثل سنگ است، اما سنگ نیست. سرش مثل مار است، اما مار نیست. تخم میگذارد، اما مرغ نیست: لاکپشت.
– اولم آخر پلنگه، که زیبا وقت جنگه، دومم آخر شیره، که بر جنگل امیره، سومم میان ببره، چو طوفان و چو ابره،
آخرم آخر گریه است، عاقبت مایه خنده است: گربه.
– اگر یک حرف را برداری از دنباله کوه، گذاری بر سر دنباله رود، کنی بار دگر این کار تکرار، بسازی مرغکی زیبا، خبر میآورد این مرغ دانا: هدهد.
– من میروم اما او میماند؟ جای پا.
– کدام ۵ برادر هستند که سر هیچ کدامشان مو ندارد؟ انگشتان دست.
– چیست که وزن ندارد اما سنگین است؛ از سرب سنگینتر و از شکر شیرینتر؟ خواب.
– آن چیست که بزاز نیست اما پارچه دارد، پنبهزن نیست اما پنبه دارد، نجار نیست اما چوب دارد: سنجد.