داستان سوره مبارکه طارق

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم محمد دارد دندان های دائمی در می آورد به خاطر همین با افتادن دندان های شیری اش کمی مشکل دارد. تا بیفتند کلی اذیت دارد. دیروز موقع صبحانه از یکی از دندان های عقبی فک بالایش خون آمد. وقتی جلوی آینه […]

نمایش از زندگی اهل بیت (ع)

داستان ­هایی کوتاه از زندگی ائمه علیهم السلام را برای ­دانش آموزان تعریف کنیم و آن­ها  به صورت نمایش در کلاس بازی کنند. داستانی از زندگی امام صادق(ع) یکی از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام به آن حضرت عرض کرد: «پسر عموی شما در مقابل جمعی، از ‌شما نام برد و بسیار بد گویی […]

بخشندگی اهل بیت (ع)

امام حسن و امام حسین(ع) کودک بودند که مریض شدند. پبغمبر اکرم(ص) به دیدن ایشان آمد. وقتی حال آن­ها را دید خطاب به امیرالمومنین فرمود: خوب است شما برای شفای فرزاندانتان نذر کنید. امیرالمونین علی(ع) نذر کردند اگر فرزندانشان شفا پیدا کردند سه روز پی در پی روزه بگیرند. حضرت زهرا(س) و حسنین(ع)نیز این نذر […]

پناه محکم انسان

مامان من فرشته، بابا شبیه کوه است من در پناه آنها این قصه با شکوه است   من یک نهال کوچک آنها دو باغبان اند آنها مراقب من، چون ابر و آسمان اند   بعد از نماز خوانده است مامان دعای بسیار از آیه های قرآن بابا همیشه سرشار   دین خدا قوی کرد بابا […]

یادگار

گفته بودی که می روی اما یادگارت به جای خواهد ماند لرزش دست های بی رمقت پشت دیوار کعبه را لرزاند قلب قرآن شبیه قلب خودت بی قرار علی و فاطمه بود یادگار تو یازده خورشید بر مدار علی و فاطمه بود گفته بودی که دست از این دو برندارید، راه تاریک است با چراغ […]

پول گمشده حسن

زنگ تفریح خورده است. سعید از در کلاس بیرون می‌آید. همان موقع آراد دوستش از کلاس بغلی خارج می‌شود و با خوشحالی دست سعید را می‌کشد و هیجان زده می‌گوید: بیا برویم بوفه، امروز می‌خواهیم با هم خوراکی‌های خوشمزه بخوریم. بوفه شلوغ است و آنها می‌روند ته صف. سعید می‌پرسد: چه شده آراد، گنج پیدا […]

ما و پیامبر

یک دقیقه ای می شود که آقای مهربان آمده‌اند توی کلاس؛ اما سینا و حمید چنان گلاویز هم شده اند که اصلاً متوجه حضور ایشان نمی‌شوند. حمید دارد با صدای بلند به سینا می‌گوید: حقش بود همان دیشب که آن حرف نامربوط را زدی، یک مشت جانانه می کاشتم پای چشمت! من و بچه‌ها سکوت […]