کارهای دور ریختنی

 بچه ها کارهایی که در برخورد با دیگران و نیز به صورت روزمره انجام می­ دهند را بر روی برگه های جدا جدا بنویسند.  تعدادی برگه خالی هم داشته باشند. سپس کارهایی که خوششان نمی آید را به سطل زباله پرتاب کنند و روی برگه ­های خالی کارهایی که دوست دارند به جای کارهای دور […]

تعیین ناظر

در کارهای مختلفی که در کلاس انجام میدهیم یک نفر را به قید قرعه به عنوان ناظر انتخاب می کنیم. این ناظر با توجه به نقش های مختلفی که دارد هر بار کارهای مختلفی را انجام می‌دهد. نقش های ناظر عبارتند از:    ناظر ایمنی، هدف: مراقبت از سایرین مثال: وقتی در حیاط می خواهیم […]

پلیس ناظر

به عنوان ناظر (پلیس) در این بازی ظاهر می‌شویم، سه عدد کارت به رنگ قرمز، زرد و سبز در دستان خود می گیریم، صوت سوره را پخش می کنیم، آنگاه از دانش آموزان می خواهیم که خودشان را به عنوان راننده ماشین فرض کنند و به رنگ هایی که توسط پلیس بالا برده می‌شود توجه […]

فعالیت نظارت بر رشد گیاه

به تعداد تمام دانش آموزان کلاس دانه لوبیا به همراه خاک و گلدان به کلاس می‌آوریم و یا از خودشان می خواهیم تا آنها را به کلاس بیاورند. آنگاه دانه های لوبیا را می‌کاریم و مقابل نور خورشید قرار می‌دهیم، سپس از دانش آموزان می خواهیم که از گیاه شان در کلاس مراقبت نمایند تا […]

نمایش زندگی روزمره و انواع نظارت

 از دانش آموزان می خواهیم تا با خودشان ابزارهای یک زندگی روزمره به کلاس بیاورند. مثلاً عروسک، ماشین، وسایل پزشکی و وسایل نجاری و….  ما برای هر کدام از دانش‌آموزان یک نقش تعیین می‌کنیم و از دانش آموزان می خواهیم  همگی باهم  نمایش یک زندگی روزمره را بازی کنند . به این ترتیب آنها متوجه […]

برج کنترل پرواز

از دانش آموزان می خواهیم تا از جای خود بلند شوند و نقش خلبانان هواپیما را به خود بگیرند و با شنیدن صوت قرآن شروع به حرکت کنند، ما هم نقش برج کنترل را خواهیم داشت، به این شکل که با کم و زیاد کردن  صوت قرآن هواپیماها را تحت کنترل خود در خواهیم آورد. […]

دانش آموزان معلم

یک روز از کلاس را به عنوان دانش آموزان معلم نامگذاری می کنیم. به این شکل که به طور تصادفی تعدادی از دانش‌آموزان را انتخاب کرده و هر یک از سمت های مدرسه را به یکی از آنها می دهیم. مثلاً یکی از آنها مدیر، چند نفر ناظم، چندنفر معلم، مثل معلم ورزش و قرآن […]

آواز بی وقت

آواز خواندم، گل به من گفت: به به ! صدای خوب داری اما ببین، شب روی گل ها تأثیر خوبی می گذاری ؟   لحنی که داری از نگاهم خیلی لطیف و دلنشین است و اصل کار یک پرنده در لحن و آوازش ، همین است   اما ببین، حالا چه وقتی ست آیا گلی […]

دل صبا

مروز مژده با خودش مداد خیلی قشنگ و بلندی آورده بود مدرسه. مداد مژده بیشتر از نیم متر ارتفاع داشت و از کیفش زده بود بیرون. بچه‌ها دور میزش جمع شدند و با تعجب به مدادش نگاه کردند. صبا با دیدن مداد به فکر فرو رفت. او داشت برای برداشتن مداد دوستش نقشه می‌کشید. تقریباً […]

شیشه گلاب

اردیبهشت ماه بود و بوی گل محمدی همه جا را پر کرده بود. طبق معمول هر سال باید به مزرعه باغ گٌل‌مان می‌رفتم تا به پدرم در چیدن گل‌ها کمک کنم. یک روز حدود ساعت چهار بعد از ظهر بود که خسته از گل چینی به سوی خانه‌مان حرکت کردم.  چند نفر از دوستانم را […]