گل بدون نور

در اولین جلسه تدریس سوره عصر، دو نمونه از یک گیاه آفتاب دوست را به کلاس می‌آوریم. یکی را در جای تاریکی از کلاس و دیگری را در معرض نور مناسب قرار می‌دهیم. در جلسه پایانی که همراه سوره عصر هستیم، توجه دانش‌آموزان را به اثر مهم نور خورشید بر حیات گیاهمان و تفاوت این […]

زوو

بچه‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند و در مقابل هم می‌ایستند. به نوبت از هر گروه یک نفر با گفتن «زوو» به سمت گروه مقابل می‌رود تا یکی از افراد گروه مقابل را بگیرد. اگر صدای زوو قطع شود، باید به سمت گروه خود بازگردد. بچه‌ها در بازی زوو به اهمیت نفس کشیدن پی می‌برند […]

وصل کردن کارت ها

دو دسته کارت از قبل تهیه می‌کنیم. که روی یکی تصویر یا نام موجودات یا اشیای مختلف و روی دسته‌ی دیگر،  ویژگی های خاصی که برای حیات آن موجودات یا تحقق کاربرد آن اشیاء لازم است،  نوشته شده باشد. دانش‌آموزان می‌توانند خودشان کارت‌ها را بسازند و تصاویر روی آن ها را نقاشی کنند. دسته اول […]

ظرف های گِلی

بچه‌ها پٌشت درخت‌های سَروی که دور تا دور باغ را پوشانده بود مشغول بازی بودند. فریبا گفت: مریم بیا گِل‌بازی کنیم! مریم خوشحال شد و گفت: پس من می روم آب بیاورم. فریبا گفت: یک بیلچه کنار درخت دیدم، من هم با آن خاک‌ها را آماده می‌کنم. مریم ظرف بزرگی را پٌر از آب کرد […]

شرایطی برای زندگی

فصل تابستان بود و هوا در جنگل سبز خیلی گرم شده بود. خرس قهوه ای، فندقی سنجابه  و زبرک خرگوشه، در رودخانه سرگرم آب تنی بودند. آن ها همانطور که به سمت یکدیگر آب می پاشیدند و بازی می کردند، ماهی کوچک قرمز  به علت  بالا و پایین شدن آب، از توی رودخانه به بیرون […]

یخ های پدربزرگ

به نام خدا   با مادر شروع به جمع وجور کردن خانه کردیم که زودتر به خانه پدر بزرگ برویم، رفتن خانه پدربزرگ همیشه باعث شادی من و برادرم بود ولی امروز هادی پکر بود. وقتی وارد خانه پدربزرگ شدیم پدربزرگ مثل همیشه حیاط را آب پاشی کرده بود و یک کاسه بزرگ پر از […]

جاری است زندگانی

جاری است زندگانی در قلب رودخانه ماهی اگر که زنده است دارد در آب خانه   در اوج آسمان ها پرنده ی بهاریم اگر هوا نباشد ما زندگی نداریم   ترسو و بی قرار است جنگل بدون یک شیر پلیس اگر نباشد یک شهر می شود،پیر   هر باغ،سبزی اش را مدیونِ باغبان است کلاس […]

داستان «سوره مبارکه فیل»

بسم الله الرحمن الرحیم شب بیست و دوم بهمن بود. بابا هنوز از سرکار برگشته بود. ساعت 9 شب شده بود. مامان چادرش را سر کرد. علی را بغل کرد و پنجره اتاق را که رو به کوچه بود باز کرد و به محمد گفت بیا کنار پنجره الله‌اکبر بگو. محمد خاطرات خوشی با الله‌اکبر […]

کش و لیوان

تعدادی لیوان یکبار مصرف، کش های دایره‌ای با قطری کمتر از قطر لیوان ها و چهار تکه نخ پنجاه سانتی متری آماده می‌کنیم؛ یک سر نخ ها را به دور حلقه کش گره می‌زنیم. کلمه عادیات را در اندازه‌ی ‌بزرگ روی یک مقوا یا کف حیاط مدرسه می‌نویسیم. سپس دانش‌آموزان را به گروه های دو […]

شمع، گل، پروانه

کلاس را به گروه های سه نفره تقسیم کرده و به هر سه نفر یک طناب ورزشی می‌دهیم. هر کدام از بازیکنان در هر گروه یکی از اسم‌های شمع، گل یا پروانه را برای خودشان انتخاب می‌کنند. دو نفر دو طرف طناب را می‌گیرند، نفر سوم وسط می‌ایستد. نفرات دو طرف این شعر را شمرده […]