داستان برنامه صبحگاه

به نام خدا زنگ تفریح بود. ریحانه شریعتی، نماینده کلاس سوم ، آخرین نفری بود که از کلاس خارج ‌شد. او در کلاس را بست و رفت به طرف حیاط پیش دوستانش که در آنجا مشغول بازی بودند. خانم رضایی معاون مدرسه او را صدا زد و گفت: شریعتی جان بایست، کارت دارم! ریحانه برگشت […]