داستان «بعداً بعداً یعنی هیچوقت!»

به نام خدا جویا نفس زنان از راه رسید. به مامان که داشت ناهار را آماده می کرد، سلام کرد و گفت: «آب!» مامان گفت: «سلام! چرا این قدر دویدی؟» و توی لیوان برایش آب ریخت. جویا گفت: «با پارسا و امیر مسابقه گذاشتم!» و لیوان آب را سر کشید. مامان خندید و گفت: «حواست […]

شعر «برنامه من»

به نام خدا برنامه‌ای خوب             هر روز دارم هم اهل بازی              هم اهل کارم حمام کردن                 مسواک دندان هم شستن دست        هم ظرف و لیوان کمک به مامان             کمک […]

شعر «راهِ بندگی»

                                                                                                              […]

شعر «بچه‌های زرنگ»

به نام خدا خورشید بازم بیدار شده؛ باید پاشم، باید پاشم یه روز خوب و عالیه باید منم بیدار باشم خدا مرواریدای خوب گذاشته توی دهنم صبحا که از خواب پامیشم، باید که مسواک بزنم تنبلی مال شیطونه، باید یه کم نرمش کنم شادی مال ما بچه هاست، باید یه کم ورزش کنم حالا باید […]

شعر «مشق هر شب من»

به نام خدا شانه توی مویم                  دست و صورتم خیس باز هم در آمد                    بوق بوقِ سرویس آرزوی مادر                         تند بودنِ من قلب او گرفت از                 کند بودنِ من مادرم به فکرِ    […]

شعار

برای شعار سوره ناس می‌توانیم از تک بیت‌ها، مصرع‌ها یا عباراتی که هدف سوره یعنی دوری از سستی و تأخیر در کار خوب را می‌رساند استفاده کنیم. شعارهای این سوره در فعالیت‌ها،‌ مسابقات و بازی‌ها بسیار کارامد است. مثلا برای استفاده از شعار «کی از همه سریع‌تره؟» می‌توانیم وسایل کلاس را به هم بریزیم و […]

شعر «سوره ناس بخونیم»

به نام خدا  مادر مهربون من نمونه‌ست مادر من، ماهه… چراغ خونه ست از بس که مادرم خوب و صبوره یادم میده بعضی روزا، یه سوره… مامان می‌گه هر آیه، حرف خداست بَه که چقد حرفاش (قرآن) قشنگ و زیباست… بیا امروز سوره ناس بخونیم از تبلی و سستی دور بمونیم یاد می‌گیرم سوره‌ها رو […]

داستان «هدهد»

به نام خدا نورا یک دختر کلاس اولی است و تازه در حال یاد گرفتن حروف الفباست. خودش هنوز نمی‌تواند کتاب داستان بخواند؛ به خاطر همین از مادرش می‌خواهد برایش قصه بگوید و کتاب داستان بخواند. یک بار که از مادرش خواست قصه‌ای جدید برایش بگوید، مادر کمی با خود فکر کرد ببیند چه قصه‌ […]

داستان «نخ کاموا»

برای آموزش سوره ناس می‌توانیم از داستان‌هایی کمک بگیریم که زمان در آن موضوعیت دارد. داستان‎هایی که دانش‌آموزان را یاد اهمیت سرعت داشتن و به تأخیر نینداختن کارها می‌اندازد. داستان زیر یک نمونه از این داستان‌ها است. به نام خدا ضحی درگوشه‌ای از حیاط خانه مشغول بازی با عروسکش بود. برای عروسکش جشن تولد گرفته بود […]