داستان بره سفید
به نام خدا محمد پسر بچهای بود که در یک روستای زیبا زندگی میکرد. پدر محمد چوپان بود و هر روز گوسفندان را به دشتهای اطراف میبرد تا از علفهای تازه روییده بخورند. محمد بعضی وقتها با پدرش میرفت. او در راه از دیدن گلهای رنگارنگ و پروانههای قشنگ لذت میبرد. پدر به او یاد […]
داستان نگاه زیبا
به نام خدا پدر حامد به مأموریت رفته بود و حامد به همراه مادرش تا روز بازگشت پدر، به خانه مادربزرگ رفتند. خانه مادربزرگ حامد یک خانه قدیمی بود با درهای تو در تو و پنجرههای بلند. یک حیاط بزرگ هم داشت که دور تا دورش را باغچههایی پر از گل و درخت گرفته بود […]
داستان جمعه خوب
به نام خدا جمعه بود و جمعهها همیشه برای من و خانوادهام روز بسیار شیرین و جالبی است. بعد از ظهر دور هم نشسته بودیم و هرکس خاطره بامزهای از کارهای خوب و قشنگی که به یاد داشت، برای بقیه تعریف میکرد. پدر اول شروع کردند و گفتند: «ما با عمو و خانوادهاش در یک […]
داستان ماسک
داستان زیر نمونهای از خلق یک کار جهادی زیبا را به شکل جمعی نشان میدهد به نام خدا – مامان… این هفته هم تعطیل شد. به به… بهتر از این نمیشود. مادر سرش را از چرخ خیاطی بالا آورد و از بالای عینکش نگاهی به صفحه تلویزیون انداخت. یک هفتهای میشد که مدارس تعطیل […]
حمد یعنی
به نام خدا دوست دارم گل را جنگل و دریا را بوسه های مادر خنده ی بابا را بوی ریحان خوب است کفشدوزک زیباست آسمان با ابرش مثل خواب و رویاست حمد یعنی دنیا غرق در زیبایی است جز خدا هیچ کسی خالق این ها نیست شاعر: فائزه زرافشان
کیسه شادی
عنوان کتاب: کیسهی شادی نویسنده و تصویرگر: کلر ژوبرت چاپ اول: 98 رده سنی: الف و ب نشر: داستان جمعه توضیحات: هدف سوره مبارکه حمد در مقطع ابتدایی، دیدن زیبایی ها و خوبی ها و جلب شدن توجه دانشآموزان به آنهاست. کتاب کیسه شادی، دقیقا توجه شخصیت داستان را به این سمتوسو میبرد. دوزدوزک، شخصیت […]
لبخند خدا
عنوان کتاب: لبخند خدا نویسنده و تصویرگر: کلرژبرت انتشارات: داستان جمعه چاپ اول: 1397 رده سنی: الف و ب توضیحات: لبخند خدا ماجرای چند حشره، گفتگوی آنها دربارهی فصل بهار و دلیل علاقهمندی آنها به بهار است. نوع جملات شخصیتهای داستان و نگرش زیبای آنها در مورد یک موضوع به علاوهی توصیفات خوب آن […]
داستان سوره مبارکه حمد
بسم الله الرحمن الرحیم بابای احمد چند روزی است که برای او یک چتر رنگارنگ با مقواهای رنگی درست کرده و به دیوار اتاق زده یک چتر سوره بزرگ که هر هفته یک سوره رویش مینویسند و میروند زیر چتر آن سوره. زیر چتر سوره رفتن یعنی هر کاری میکنند حواسشان هست که اگر کارشان […]