شعر «مهربانیها»
[…]
شعر «دوستی»
[…]
شعار
1. مثل ابر مثل ابر، بارونِ رحمت میبارمتوو خوبی، ذرّهای، کم نمیذارم[1] [1] وزن این شعار به این شکل است: فاعِلُن ، فاعِلُن ، مفاعلن فَعفاعِلُن ، فاعِلُن ، مفاعلن فَع 2. وقف خوبیها وقف کارای خوبههمیشه دستای من رعایت حق توتمام و کمال، پای من 3. رعایت حقوق دیگران اون چیه که نشونهی ایمانه؟رعایت […]
شعر «از نگاهم سؤال میبارد»
[…]
شعر «بهترین کلام»
[…]
شعر «دریای خوبیها»
[…]
شعر «شعرِ باران»
[…]
شعر «اقتدا به خورشید»
[…]
داستان «دوستان جدید صادق»
صدای زنگ مدرسه بلند شد. صادق با عجله کیفش را برداشت تا سوار سرویس بشود. او چند روز منتظر بود دوشنبه بشود، چون قرار بود با خانوادهاش به مهمانی تولد پسردایی صدرا بروند و میخواست گلدان سفالی زیبایی را که قبلاً درست کرده بود، به او هدیه بدهد. صادق هنوز سوار ماشین نشده بود که […]
داستان «حق فراموش شده»
[…]