روی کارتهایی، ضربالمثلهایی پیرامون عاقبتنگری و عبرت از رویدادهای مختلف را به صورت جفت مینویسم. کارتها را به صورت تصادفی بین دانشآموزان پخش میکنیم. دو نفری که کارتهای آنها شبیه هم است در یک گروه قرار میگیرند. از گروهها میخواهیم درباره ضربالمثل یا شعر روی کارتشان خوب فکر کنند و بر مبنای همان ضربالمثل یا شعر، یک نمایشنامه کوتاه بنویسند و در کلاس آن را اجرا کنند. نمونههایی از این ضربالمثلها در ذیل آمده است:
- نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
- هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی
- کم بخور، همیشه بخور
- معده مادر همهی بیماریهاست
- عاقبت خمیده نشستن، قوز شدن پشت است
- کار یک بار اتفاق میافتد
- آسمان همیشه ابری نیست
- خورشید همیشه پشت ابر نمیماند
- گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
- جیکجیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟
- جوجه را آخر پاییز میشمارند
- اول جای پایت را محکم کن، بعد قدم بردار
- چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
- خرد شوی، گر نشوی خرده بین
- عاقل آن است که اندیشه کند پایان را
- هر که اول بنگرد پایان کار اندر آخر او نگردد شرمسار
- نگه کن در همه روزی به فردات