- نمایش کسی که به خرید رفته و دائم تخفیف می خواهد، همچنین وقتی فروشنده چیزی را برایش وزن میکند بعد از محاسبه و پرداخت از مال فروشنده یک عدد برمیدارد و روی مال خودش می گذارد.
ولی وقتی خودش در نقش فروشنده است هم تخفیف نمیدهد خود را حق به جانب می دهد که تازه ارزان هم می فروشد هم قیمت ها را بالاتر می دهد و هم وزن چیزی را که باید بفروشدکمتر از آنچه باید باشد است و خودش را نسبت به کارهایی که انجام میدهد راضی میکند و خوشحال است که زرنگ است.
شب که به خانه بر می گردد و زرنگی هایش برای خانواده اش تعریف می کند و خوشحال است.
و می تواند پایانش به این شکل باشد که شب که خوشحال به خانه میرود صبح میبیند مغازهاش سوخته است یا اموالش را دزد برده است.
از هر کس که کمک میخواهد دیگر دوستی برایش باقی نمانده است که به کمک او بیایند
- اوستا علم علم
از دانش آموزان بخواهیم ،داستان خیاط و شاگرد را اجرا کنند،خیاطی بود که از تکه پارچه های مشتریها برمیداشت ولی خودش مزد تمام و کمال از مشتریها دریافت میکرد…
- از دانش آموزان می خواهیم تا در دو گروه کلاسی ، نمایش نامه ای را در قالب طنز تهیه کنند ،فرد مطفف را که فقط به حقوق بی نقص خود می اندیشد و توجهی به اجرای حقوق دیگران ندارد و به آنها خسارت می زند.
علت اینکه به عنوان نمایش طنز باید اجرا شود این است که بدانند کارهای بد جدی نیست.. یعنی ما اهل کار بد نمی شویم اینها در شوخی است.
- موضوع نمایش: حق ……
برای هر گروه حق یکی از صاحبان حق روی کارتهایی نوشته از آنها بخواهیم اتفاقی یکی را برداشته تا موضوع نمایش خود را فهمیده و برای اجرای آن برنامهریزی کنند و در برنامه صبحگاهی اجرا کنند.
می توانند به طور مثال برای اجرای حق مادر ،یک نفر نقش مادر و مابقی مطابق سناریو پیش بروند.