به نام خدا
خوابم میاید امّا وقت نماز صبح است
باید همیشه در را بر روی تنبلی بست
من عاشق بازیام امّا شب است حالا
باید صبور باشم تا روز شادِ فردا
خوشمزّه است خیلی این کیک چرب و شیرین
امّا زیادیاش هست حتماً خطرآفرین
من خوب میشناسم حدّ و حدودها را
بیرون نمیگذارم از این گلیم، پا را
تا نور سوره «فجر» روشنگر دل ماست
هر روز و هر شبِ ما لبریز یاد خداست
شاعر: فائزه زرافشان