به نام خدا
دنگ و دنگ و دنگ و دنگ زنگ تفریح آمده
با صدای بچهها او به اینجا سر زده
باز میگوید به ما وقت بازی، شادی است
لقمهای یا میوهای هر کسی دارد به دست
در کنار باغچه او نشسته بیصدا
دستهایش خالی است از خوراکی یا غذا
نصف کردم لقمه را من گرفتم سمت او
هر دو خندیدیم و شد باز وقت گفتگو
دست در دستان هم شادی ما دیدنی است
عطر خوب دوستی واقعا بوئیدنی است
شاعر: زهرا عراقی