آفریدهست تو را مثلِ یک گل، زیبا
مثلِ ساحل، آرام پاک، مثل دریا
خلق کردهست تو را مثل خورشید، قشنگ
مثل جنگل، سرسبز مثل پروانه، زرنگ
یاد دادهست به تو مهربان بودن را
با درخت و گل و رود همزبان بودن را
هدیه دادهست به تو چشم و گوش و بینی
کاردستیّ خداست هر چه را میبینی
او کشیدهست دو چشم زیرِ ابروهایت
تا نلغزد هرگز سنگ، زیر پایت
بر لبت رویانده حرفها را انگار
گفته چون کوه بایست لحظههای دشوار
خوانده در گوش تو آیه زیبایی
کرده موهایت را مثلِ من خرمایی
قلب تو، یک دریاست گرچه کوچک هستی
پیش چشم مادر یک عروسک هستی
عاقلی، میفهمی فکرها، در سر توست
خواهرت، شکل تو و تکّه دیگر توست
خانه بیخنده تو مثلِ شب، تاریک است
با تو امّا به بهشت راهمان نزدیک است
اهل قرآنی تو که کلامش زیباست
آیههای «علقش» در وجودت پیداست
شاعر: سیده اعظم جلالزاده میبدی