دانههای چاق را
میبرد به لانهاش
پر شد از برنج و جو
هر کجای خانهاش
میکند دو نیم او
دانههای سفت را
آفرین به خالقش
آفرین به مورها
گاه روی آبها
یا میان یک شکاف
یک گروه میشوند،
یک پل بزرگ و صاف
داستان مورچه
قصهای قشنگ بود
گرچه کوچک و ظریف
کاری و زرنگ بود
شاعر:بتول محمدی