به نام خدا
سیصد و شصت مفصل عالی سیصد و شصت تا شگفتانه!
خلق کرده خدا مرا جالب او به من داده: دست، پا، شانه…
مفصل شانه مثل یک کاسهست گوی بازو میان آن غلتان
نرمشم چرخش دو تا بازوست صبحها میشود لبم خندان
گاه بستهست و غرق در خواب است گاه باز است و او کمک حالم
مثل لولای در، دو آرنجم بالهای من است و خوشحالم
مفصلی هست در مچ دستم تخممرغی که نرم میچرخد
داخل حفرهای است بیضی شکل حول یک نقطه، دور یک مقصد
اهل دقّت شدهست چشمانم بر لبم سورهای تماشاییست
لحظههایی که غرق آن هستم مثل دریا، تمام، زیباییست
شاعر: بتول محمدی