شعر «ربّنا»

به نام خدا

بیل برمی­‌دارم و با دست‌­هام            می‌­شکافم خاک‌­های سخت را
می­‌نشانم در میان باغچه                یک نهال کوچک خوشبخت را

باغچه یک گوشه از این کوچه است   کوچه‌­ای لبریز از لطف و صفا
خانه­‌هایش هر سحر پر می­‌شود        از صدای آشنای ربّنا

بعدها وقتی نهالم شد درخت،            کودکان تابی به آن خواهند بست
سبز و زیبا و تناور می‌­شود                 عابری در سایه‌­اش خواهد نشست

می‌­گذارم پا به هر کاری که هست،     خوبی و خیرش همیشه ماندگار
یاد داده خالقم این را به من               با نزول آیه­‌های «انفطار»

شاعر: ندبه محمدی